در ادامه در مورد نحوه استفاده از آموخته‌های تحلیل رقابتی برای ایده‌پردازی صحبت خواهیم کرد. بیایید یک قدم به عقب برگردیم و به یاد بیاوریم که چگونه تحلیل‌های رقابتی در طول فرآیند طراحی UX اهمیت دارند. همانطور که بحث کردیم، مهم است که قبل از تصمیم‌گیری در مورد یک راه حل، ایده‌های زیادی داشته باشید. برای کشف ایده‌ها برای طرح‌ها، ابزارهای زیادی وجود دارد که می‌توانید استفاده کنید. تحلیل رقابتی یکی از این ابزارهاست.

بیشتر بخوانید: چرا در فرآیند طراحی UX باید رقبا را تحلیل کنیم؟

بیایید آن را یک قدم جلوتر ببریم. چگونه می‌توانیم از تحلیل‌های رقابتی خود برای ارائه ایده‌های بیشتر استفاده کنیم؟ سعی کنید تیمی را گرد هم بیاورید که بتواند از دیدگاه‌های مختلف‌ایده پردازی کند، از جمله طراحان، محققان، نویسندگان و مهندسان. اکنون شما آماده شروع طوفان فکری هستید.

به عنوان مثال، فرض کنید که دو نفر از رقبای شما فرآیند ثبت‌نام دشواری دارند. آیا فرآیند ثبت‌نام محصول شما آسان است؟ آیا می‌توانید طراحی فرآیند ثبت نام خود را به روز کنید تا محصول خود را در مقایسه با رقبا متمایز کنید؟ همانطور که به ایده‌هایی می‌پردازید که ببینید چگونه محصول شما می‌تواند بهتر عمل کند، ممکن است نقاط قوت جدیدی را کشف کنید که رقبای شما هنوز به آنها فکر نکرده‌اند.

وقتی ایده‌های زیادی به ذهنتان رسید، مرتب‌سازی آنها را شروع کنید. می‌توانید ایده‌های مشابه را با هم گروه‌بندی کنید تا الگوها را کشف کنید و چند ایده به طور طبیعی به اوج می‌رسند. هدف شما این است که از این طوفان فکری به فهرستی از ایده‌ها برسید که به محصول شما کمک می‌کند از رقبا متمایز شود.

از زبان یک محقق UX در گوگل بشنوید

سلام، نام من ونسا است و من یک محقق تجربه کاربری در گوگل هستم. قبل از اینکه محقق شوم، مشاغل مختلفی داشتم. بیشتر از چیزی که بیشتر مردم احتمالاً می‌توانند در حرفه خود فهرست کنند. من در یک کتابخانه کار می‌کردم و تصمیم گرفتم مربی شخصی شوم. اولین نوع فعالیت من در فناوری اساساً تبدیل شدن به مدیر دفتر در یک استارت‌آپ بود. و این اولین باری بود که در معرض مهندسی و طراحی و مدیریت محصول قرار گرفتم، اما به صورت بسیار محدود.

من کاری بسیار جسورانه انجام دادم و اساساً به مدیرعامل یکی از شرکت‌های کوچکی که در آن کار می‌کردم گفتم که نمی‌خواهم برای همیشه مدیر دفتر باشم. و بنابراین او در نهایت به من گفت: “خب، بیایید بفهمیم که می‌خواهید چه کار کنید. می‌توانید بیشتر در مورد تجارت بیاموزید.” و او من را دستیار اجرایی خود کرد. و به این ترتیب بود که شروع کردم به نشستن در جلسات و درک بیشتر در مورد تمام نقش‌های مختلف در فناوری. و یک سال بعد از آن تصمیم گرفتم که UX به نوعی زمینه‌ای باشد که من می‌خواهم در آن باشم.

بنابراین، از آنجا، اساساً به تحقیق پرداختم، به طراحی نگاه کردم، دوره‌های تفکر طراحی را گذراندم، همه انواع مختلف چیزها فقط برای اینکه در معرض دید بیشتر قرار بگیرم. و هنگامی که در نهایت به این نتیجه رسیدم تحقیق همان چیزی است که می‌خواهم انجام دهم، مدرک کارشناسی ارشد گرفتم. من تمام وقت، در مدرسه کار می‌کردم و این نوعی انتقال من به UX و تحقیق بود.

من همیشه می‌گویم: “تحقیق مانند برنامه‌ریزی برای مهمانی است. شما باید زودتر از موعد به همه چیز فکر کنید.” جنبه‌های بسیار متفاوتی در آن وجود دارد تا هر دو طرف تجربه خوبی داشته باشند، که به نظر من همیشه فوق بحرانی است. همانطور که نمی‌خواهید شرکت‌کنندگان ناراحت باشند، نمی‌خواهید محقق نیز ناراحت باشد. همه چیز به درک شما از افراد و فرآیندها منجر می‌شود و من با تحقیق فکر می‌کنم، به این فکر می‌کنم که چگونه همدل باشیم، چگونه با توانایی تشخیص موقعیت، با هر نوع آدمی صحبت کنم. مثلاً گاهی اوقات ما لزوماً انتخاب نمی‌کنیم که مشتریانمان چه کسانی باشند، بلکه باید بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم و آنها را درک کنیم.

پس از مدتی پژوهشگری، تصمیم گرفتم برای گوگل درخواست بدهم، و فکر می‌کنم که تجربه گذشته، هم در عملیات و هم در تحقیقات به علاوه مدرک واقعاً به من کمک کرد تا در اینجا موفق شوم.

در پایان:

اکنون می‌دانید مزایا و محدودیت‌های تحلیل رقابتی چیست؟ چگونه یک تحلیل رقابتی انجام دهید، و چگونه از آن برای ایجاد ایده‌های جدید استفاده کنید. در ادامه، ارزش پیشنهادی را بیشتر بررسی خواهیم کرد و از بهترین روش‌های طوفان فکری حرف می‌زنیم.