خوش برگشتی. امیدوارم از یادگیری نحوه همدلی با کاربران و درک مسئله طراحی لذت برده باشید. اکنون، ما وارد فاز ایدهپردازی (ideation) در فرآیند تفکر طراحی میشویم. همانطور که ممکن است حدس بزنید، اصطلاح ایدهپردازی از کلمه ایده گرفته شده است. ایدهپردازی را میتوان به عنوان فرآیند تولید مجموعه وسیعی از ایدهها در مورد یک موضوع معین بدون تلاش برای قضاوت یا ارزیابی آنها تعریف کرد. بخش وسیعی از ایدهها واقعا مهم است. ایدهپردازی به معنای ارائه ایدههای بسیار زیاد است. بخش بدون قضاوت نیز مهم است. ما باید بتوانیم همه ایدهها را بدون قضاوت و دور انداختن آنها بررسی کنیم. برخی از احمقانهترین ایدهها واقعاً میتوانند واقعاً ارزشمند باشند.
به عنوان مثال، از اوایل تا اواسط دهه 2000، تلفنهای همراه کوچکتر و کوچکتر میشدند. ایده یک تلفن همراه به شدت بزرگتر مانند آیفون در آن زمان احمقانه به نظر میرسید. اما تاریخ نشان داده است که گوشیهای بزرگتر در نهایت نیازهای کاربران را بسیار بهتر از گوشیهای کوچکتر برآورده میکنند. امروزه شرکتهایی که گوشیها را تولید میکنند به اندازه بزرگ صفحهنمایش خود میبالند که کاملا برعکس صحبتهای ۲۰ سال پیش است.
یکی از بهترین چیزهای ایدهپردازی این ذهنیت است که هیچ ایده بدی وجود ندارد. اگر ارائه ایدههای زیاد قویترین مهارت شما نیست، نگران نباشید. بخشی از طراح بودن به معنای جستجوی عمدی بسیاری از ایدهها تا جای ممکن است، با دانستن اینکه برخی از آنها، یا حتی اکثر آنها کار نمیکنند. بعلاوه، هرچه بیشتر در ارائه ایدههای زیاد تمرین کنید، احساس طبیعیتری خواهید داشت.
مطلب پیشنهادی: تفکر طراحی (Design Thinking): یک چارچوب ایدهآل در طراحی UX
ایدهپردازی در دنیای واقعی برای طراحان UX چگونه است؟
یک طراح، چه به صورت فردی یا گروهی، با صدای بلند طوفان فکری میکند. هر ایده، اغلب روی استیکینوتها یا تخته وایتبرد، مستند شده است. هدف کمیت ایدهها بر کیفیت است، بنابراین تا حد امکان ایدهها را به اشتراک بگذارید. هیچ گونه ارزیابی در این مرحله مجاز نیست. اگر در یک گروه طوفان فکری میکنید، مطمئن شوید که یک تیم متنوع برای زمینهها و دیدگاههای مختلف جمع آوری کردهاید. بدیهیات را زیر سوال ببرید. اگر همه نظرات یکسانی داشته باشند، زیر سوال بردن یک باور یا عمل مشترک میتواند دشوار باشد.
در نهایت، پس از اینکه به یک سری ایده رسیدید، کمی استراحت کنید. سپس همه باید دور هم جمع شوند تا ایدهها را ارزیابی کنند. هنگام بررسی ایدهها، مهم است که دلیلی برای انتخاب ایدهای که با آن پیش میروید داشته باشید. چند راه متداول برای ارزیابی ایدههای شما وجود دارد.
- اول اینکه آیا این ایده امکان پذیر است؟ آیا از نظر فنی امکان ساخت وجود دارد؟
- بعد، آیا ایده مطلوب است؟ آیا مشکل کاربری که روی آن تمرکز کردهاید را حل میکند؟ در نهایت، آیا ایده شما قابل اجرا است؟
- آیا از نظر مالی برای کسب و کار مفید است؟
اگر ایدهای با این سه معیار مطابقت داشته باشد، ممکن است گزینه خوبی برای پیشرفت باشد. اکنون میدانیم ایدهپردازی چیست، ایدهپردازی در دنیای واقعی چگونه است و چگونه ایدهها را ارزیابی کنیم. در ادامه، خواهید آموخت که چرا ارائه ایدهها بسیار مهم هستند.
درباره ایده طراحی (design ideation) بیشتر بدانید
شما با کاربران خود همدلی کردهاید و نقاط درد آنها را مشخص کردهاید. اکنون آمادهاید که به فکر راههایی برای حل مشکلات کاربر خود باشید. ایدهپردازی یک مرحله هیجان انگیز در سفر شما به عنوان یک طراح UX است!
به عنوان یادآوری، ایده پردازی طراحی، فرآیند تولید مجموعه گستردهای از ایدهها در مورد یک موضوع خاص بدون قضاوت یا ارزیابی آنها است. وقتی شروع به فکر کردن به ایدهها میکنید، میخواهید تا حد امکان به ایدههای بیشتری برسید. هدف تولید ایدههای زیاد است، حتی ایدههایی که ممکن است در ابتدا مضحک به نظر برسند. گاهی اوقات ظالمانهترین ایده شما به یک راه حل عالی و منحصر به فرد تبدیل میشود!
آماده شدن برای ایده پردازی
قبل از اینکه design ideation را شروع کنید، باید کمی کار آمادهسازی انجام دهید.
با کاربر خود همدلی کنید. همدلی اولین گام در فرآیند طراحی است. شما باید بدانید که برای چه کسی حل میکنید و نیازهای آنها چیست. شما قبلاً با ایجاد نقشههای همدلی، ایجاد پرسونا، یوزر استوری و نقشههای سفر کاربر با کاربر خود همدلی کردهاید.
مطالب پیشنهادی:
مسئله را تعریف کنید. تعریف مسئله مرحله دوم در فرآیند طراحی است. مشکلی که میخواهید حل کنید باید بهخوبی تعریف شده باشد، به طوری که همه اعضای تیم شما بتوانند برای حل همان مشکل ایدههایی بیاندیشند. دانستن اینکه دقیقاً چه مشکلی را باید حل کنید، نیازهای کاربران را نیز در ذهن شما حفظ میکند.
یک محیط خلاقانه ایجاد کنید. شما به یک فضای راحت نیاز دارید که در آن همه اعضای تیم شما بتوانند دور هم جمع شوند و ایدههای خود را ارائه دهند. اگر حضوری ملاقات میکنید، فضایی را برای ایدهپردازی انتخاب کنید که با فضای کاری معمول شما متفاوت باشد. اگر به صورت مجازی ایدهپردازی میکنید، سعی کنید فضای متفاوتی را در خانه خود بیابید که عاری از هرج و مرج و حواسپرتی باشد.
یک محدودیت زمانی تعیین کنید. تعداد بیشماری از محصولات و ویژگیهای احتمالی وجود دارد که میتوانید طراحی کنید، بنابراین زمان زیادی برای ارائه ایدهها به خود اختصاص دهید. با این حال، برای همیشه نمیتوانید طوفان فکری داشته باشید، پس باید زمانی را برای توقف طوفان فکری تعیین کنید و عمیقتر درباره ایدههایی که به ذهنتان خطور کرده فکر کنید.
یک تیم متنوع جمع کنید. شما سعی میکنید تا حد امکان ایدههای مختلف را ارائه دهید. یک تیم فراگیر از افراد، با نژادها، جنسیتها، تواناییها و پیشینههای مختلف، به شما کمک میکند تا انواع راه حلها را پیدا کنید.
خارج از چارچوب فکر کنید. خود را به ایدهها و راه حلهای سنتی محدود نکنید. اگر ایده جالبی دارید که کمی متفاوت به نظر میرسد، آن را یادداشت کنید! در حین ایدهپردازی بزرگ فکر کنید و خلاق باشید.
هیچ راه درست یا غلطی برای تمرین ایده طراحی وجود ندارد. تکنیکهای زیادی وجود دارد که میتوانید از آنها برای ارائه ایده استفاده کنید. اگر میخواهید بیشتر بدانید، مقاله A Guide To The Most Important Ideation Techniques از CareerFoundry را بررسی کنید. در این مقاله برخی از تکنیکهای رایج ایدهپردازی طراحی را برجسته میکند. هنگامی که شروع به ایدهپردازی برای پروژههای خود کردید، حتی ممکن است نسخه خود را از یکی از این تکنیکها ارائه دهید!
اهمیت ایده طراحی
در حالی که ایدهپردازی طراحی میتواند زمان قابل توجهی را ببرد، بسیار هم سرگرم کننده است! راهحلهای ممکن زیادی ایجاد خواهید کرد و در نهایت از یک یا چند ایده اصلی خود استفاده خواهید کرد. این در فرآیند طراحی UX کاملاً طبیعی و بخشی هیجانانگیز از کار با یک تیم است. محدود کردن بسیاری از ایدهها به چند ایده عالی بسیار ارزشمند است.
ایده طراحی، شما را تشویق میکند که راه حلهایی بینظیر داشته باشید. به اولین راه حل خود بسنده نکنید. در واقع، چند راهحل اولی که پیشنهاد میکنید اغلب کمترین خلاقیت را دارند، زیرا واضحترین راهحلها هستند. هنگام تولید ایده، باید از قدرت خلاقیت خود با حداکثر پتانسیل آنها استفاده کنید.
پیروی از فرآیند طراحی که در این دوره مشخص شده است، پایه و اساس طراحی محصول شما را خواهد گذاشت. هرچه تلاش بیشتری برای همدلی با کاربران خود، تعریف مسائل پیش روی آنها و ارائه ایدههایی برای راه حلها انجام دهید، نتیجه نهایی شما بهتر خواهد بود.
اگر برای یادگیری بیشتر هیجان زده هستید، مقاله IDEO’s Design Thinking website بررسی کنید.
ایدههای زیادی را جستجو کنید
بسیار خوب، پس اکنون میدانیم که ایدهپردازی به چه معناست. اما چرا ارائه ایدههای زیاد اینقدر مهم است؟ این چیزی است که در این بخش به آن پاسخ خواهیم داد.
برای اینکه مغز خود را تقویت کنیم، بیایید راهحلهایی برای این مشکل ارائه کنیم:
اولیویا والدی است که به راهی برای دوچرخهسواری با کودک دو سالهاش، لوکا، نیاز دارد، زیرا او نمیتواند خودش دوچرخهسواری کند. در حال حاضر راه حلهای زیادی برای این مشکل وجود دارد. اما بیایید تصور کنیم که این یک محصول جدید است. برای حل این مشکل میتوانید یک صندلی پشت سوار بزرگسال طراحی کنید. یک صندلی در مقابل سوار بزرگسال؛ دوچرخهای که برای دو نفر ساخته شده و کودک باید با بزرگسالان رکاب بزند. یک ضمیمه مینی دوچرخه برای کودک برای سوار شدن بهمراه بزرگسالان. یک سبد روی دسته برای نشستن کودک؛ یک ماشین کناری، مانند آنچه ممکن است در موتورسیکلت پیدا کنید. صندلی که به کلاه ایمنی بزرگسالان متصل میشود. یا یک تریلر سرپوشیده برای کشیدن پشت دوچرخه. آیا برخی از این ایده ها مضحک هستند؟ کاملا. اما وقتی در حال ایدهپردازی هستید، میخواهید ایدههای بدیهی را پشت سر بگذارید تا به ایدههای نوآورانه برسید.
به یاد داشته باشید: ایدهپردازی بر ارائه ایدههای زیاد متمرکز است. چرا؟ برای اولین بار، لیست ایدههای شما زمانی محدود میشود که مجبور باشید به محدودیتهایی مانند بودجه و جدول زمانی فکر کنید. به عنوان مثال، بزرگترین ایده شما ممکن است به دلیل محدودیتهای بودجه تیم شما امکانپذیر نباشد. شما می خواهید با یک لیست طولانی از ایدههای بالقوه شروع کنید، به طوری که وقتی محدودیتها معرفی میشوند، هنوز راه حلهایی داشته باشید که میتوانند کارساز باشند. علاوه بر این، ما نیاز به ارائه ایدههایی داریم که عادلانه باشد. اولین ایدهای که به ذهنتان میرسد ممکن است برای شما به عنوان یک کاربر عالی باشد، اما زمانی که ما با در نظر گرفتن عدالت طراحی میکنیم، میخواهیم مطمئن شویم که این طرح برای همه کسانی که از محصول استفاده میکنند کار میکند. راهحلهای زیادی برای هر مشکلی وجود دارد، اما ما میخواهیم راهحلی را پیدا کنیم که برای کاربران شما بهتر کار کند، نه شما.
در نهایت، به خاطر داشته باشید که ممکن است شما کسی نباشید که بهترین راه حل را انتخاب کنید. در عوض، به کاربران اجازه دهید دستهای از ایده های شما را آزمایش کنند و ممکن است پاسخ مناسب را بیابند. بنابراین، اکنون که فهمیدید چرا جستجوی بسیاری از ایدهها بسیار مفید است، میتوانیم فرآیند ایدهپردازی را شروع کنیم. در ادامه ما به شما نشان خواهیم داد که چگونه ایدهها را بر اساس نیازهای تجاری ارزیابی کنید.
نیازهای کسب و کار را در طول ایدهپردازی طراحی بشناسید
اکنون می دانیم که چگونه ایدههای زیادی داشته باشیم و آن ایدهها را ارزیابی کنیم. همانطور که فکر میکنید، مهم است که در مورد کسب و کاری که برای آن طراحی میکنید فکر کنید. این شامل صدای کسب و کار، لحن و بودجه است. این چیزی است که در این بخش روی آن تمرکز خواهیم کرد: درک نیازهای کسب و کار در پشت یک طراحی.
طراحان UX اغلب از نزدیک با تیمهای بازاریابی و برندینگ همکاری میکنند. به این دلیل که برندسازی تاثیر زیادی بر نحوه تجربه کاربران از یک محصول دارد. دو جزء اصلی برندسازی صدا و لحن هستند. اگرچه یک برند یک انسان نیست، اما هنوز شخصیتی دارد. کاربران نمیخواهند با برندی که از زبان رباتیک استفاده میکند ارتباط برقرار کنند. در عوض، کاربران میخواهند با برندی که صدا و لحن آن انسانی و جذاب به نظر میرسد تعامل داشته باشند. نکته اینجاست: صدا و لحن تأثیر زیادی بر تجربه کاربر با یک محصول دارند.
به عنوان مثال، تصور کنید که یک سفارش آنلاین برای کفش میگذارید و یک ایمیل تأیید دریافت میکنید که میگوید: “انتخاب عالی است. خرید شما باید در پنج روز آینده درب منزل شما بیاید. به ما اطلاع دهید که چقدر آن را دوست دارید.” هنگامی که یک جفت کفش دیگر را از شرکت دیگری سفارش میدهید، تأییدیه میگوید: “سفارش ارسال شد. رسیدن تخمینی: 5-7 روز کاری.”
ایمیل اول احساس شور و شوق و گفتگو دارد، در حالی که ایمیل دوم احساس سردی و جدایی دارد. تغییرات کوچک در زبان، صدا و لحن یک نام تجاری را به اشتراک میگذارد و به بهبود تجربه کاربر کمک میکند. در ادامه این مطلب، خواهید دید که چگونه طراحی میتواند به تسهیل مکالمه بین یک برند و کاربرانش کمک کند. به عنوان مثال، اپل و گوگل ممکن است هر کدام محصولی داشته باشند که بر نیازهای کاربر مشابهی تمرکز دارد، اما رویکرد، لحن و نام تجاری آن محصول میتواند واقعاً متفاوت باشد.
علاوه بر این، هنگام طراحی باید اصول فروش را در نظر داشته باشیم. به عنوان مثال، تصور کنید در حال طراحی یک سایت تجارت الکترونیک هستید. میخواهید یافتن دکمه پرداخت را آسان کنید. این تجربه کاربر را بهبود میبخشد و فروش را افزایش میدهد، بنابراین طراحی شما هم برای مشتری و هم برای کسبوکار سودمند است: برد-برد.
در نهایت، تحقیق در مورد رقبای برند خود به عنوان بخشی از اکتشاف طراحی مفید است. دانستن موفقیتها و شکستهای رقیب شما میتواند بر تصمیمات طراحی شما تاثیر بگذارد. این ممکن است شامل پرسیدن سوالاتی مانند این باشد که کاربران رقبای شما چگونه به سبد خرید و پرداخت هدایت میشوند؟ یا، فرآیند ثبت نام رقیب شما چگونه است؟
برای جمعبندی، باید هم نیازهای کسب و کار و هم نیازهای کاربر را در هنگام طراحی در نظر بگیریم. در مرحله بعد، ما رقبای خود را بررسی خواهیم کرد، بنابراین تجهیزات کارآگاهی خود را آماده کنید. 😉
دیدگاه خود را بنویسید